آمریکا؛ عامل اصلی اصلاحات ارضی در ایران
به گزارش پرسینا بلاگ، در اوایل سال 1339 نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلس که اکثریت آن را مالکان در اختیار داشتند، گذشت. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تامین کرد. هر مالک می توانست تا 400 هکتار زمین آبی یا 800 هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد.
حکومت محمدرضا پهلوی پس از کودتای 28 مرداد با فقدان مشروعیت در بیشتر سطوح حاکمیت روبه رو بود. کوشش برای بازسازی حیثیت رژیم و افزایش محبوبیت محمدرضا پهلوی و استقرار هرچه مستحکم تر نظام سیاسی مستقر یک هدف بسیار کلیدی به حساب می آمد.
از سوی دیگر متحدان و پشتیبانان رژیم شاه که در راس آن ها ایالات متحده آمریکا قرار داشت از به هم ریختن توازن قوا و فروافتادن حکومت پهلوی در بحران های اقتصادی و سیاسی بسیار نگران بودند. در این سال ها همسایگی ایران با شوروی نگرانی ها را هم برای حکومت پهلوی و هم ایالات متحده بیشتر می کرد.
مسائل پیچیده اقتصادی، ناتوانی اقتصادی حکومت، سطح گسترده فقر و ناآگاهی عمومی همگی از عوامل بی ثباتی به حساب می آمدند. شاه از نظر سنی جوان بود و در مقایسه با رجال سالخورده و صاحب سبک سیاست در ایران کم تجربه می نمود و هنوز ارتش ایران به قدرت افسانه ای خود در دهه 50 تبدیل نشده بود و پنجه های قدرتمند ساواک در تمام سطوح میانی و پایین جامعه نفوذ نکرده بود.
از همه مهم تر خزانه مملکت به شاه امکان مانور های فریبنده و بازی با عروسک های دست پرورده قدرت در ایران را نمی داد و می توانست نشان از نگرانی افسارگسیخته داشته باشد. نظام ارباب رعیتی به همان شکل سیر می کرد که در قرن های پیش تداوم داشت.
قبل از اصلاحات ارضی 1341، نزدیک به 65 درصد از ساکنان ایران در مناطق روستایی و تقریبا در 66 هزار و756 ده زندگی می کردند. این اجتماعات از لحاظ وسعت از آبادی هایی که فقط تعداد قلیلی سکنه داشت تا دهاتی که 5 هزار نفر را در بر می گرفت متفاوت بودند، هرچند که اکثریت این دهات سکنه شان از 250 نفر کمتر بود.
از سوی دیگر بر اساس یک تخمین ساده تنها 37 خانواده، مالک 19 هزار ده یعنی حدود 28درصد از کل روستا های ایران بودند؛ در حالی که گروهی دیگر از مالکان متوسط که هر کدام مالک 105 روستا بودند، 7 هزار آبادی یا 11درصد از مجموعه آبادی ها را در اختیار خود داشتند.
رضاخان با خلع ید از بعضی مالکان تعداد آبادی های تحت اختیار خود را به 2100 ده در سال 1299 رساند و بدین سان خود و خانواده اش را به صورت یکی از عظیم مالکان درآورد. در اینجا این سوال مطرح می گردد که چرا نظام ارباب - رعیتی و شبه ملوک الطوایفی ایران در نتیجه انقلاب مشروطه ایران دچار دگرگونی نشد.
هرچند بعضی اقدامات نه چندان حساب شده توسط انقلابیون جنگل درخصوص تقسیم اراضی صورت گرفت که نه با استقبال روبه رو شد و نه فرجامی یافت، زیرا با استقرار دولت رضاخان در حد فاصل سال های 1304 تا 1320 اگرچه تغییرات مهمی در زمینه اداره املاک دولتی و موقوفات به عمل آمد، اما همان گونه که ذکر شد در شرایط اجتماعی رعایا تغییرات بنیادی صورت نپذیرفت، ضمن آنکه رهبران مشروطه خود از عظیم مالکان بودند و با به هم ریختن ثبات موجود چندان توافقی نداشتند.
از سوی دیگر خاستگاه انقلاب مشروطه پیش از آنکه دهقانی باشد، برآمده از طبقه متوسط شهری بود و بدیهی است انقلاب مشروطه توجه چندانی به اولویت های جامعه دهقانی ایران نداشت؛ لذا مناسبات موجود و قدیمی پایدار ماند، اما جامعه از درون با تهدید هایی روبه رو بود. مطالعه مختصری بر تحولات سیاسی و اجتماعی دهه 30 تا 40 گویای این تحرک است. آبراهامیان به شمار اعتصاباتی اشاره دارد که حد فاصل سال های 34 تا 36 و 39 در تهران و دیگر شهر های عظیم کشور به وقوع پیوسته است.
مثلا تعداد اعتصابات کارگری در سال های 34 تا 36 از سه مورد بیشتر نبود، اما در سال های 36 به بعد این رقم به عدد 20 رسید. بسیاری از احزاب و سران گروه های سیاسی به مداخله روزافزون شاه در امور مملکت واکنش نشان می دادند. انتخابات هجدهم، نوزدهم و بیستم مجلس شورای ملی در مظان تقلب و اعمال فشار از سوی دربار بود. سیستم سیاسی حزبی بسیار عقب مانده بود.
به دستور شاه دو چهره خدوم او؛ اقبال و علم دو حزب درباری ملی و مردم را به وجود آورده بودند که کاندیدا های آن احزاب عمدتا به مجلس راه پیدا کردند. بعضی از چهره های متنفذ سیاسی آن روزگار بر این باور بودند که حرف های شاه از ثبات و دوامی برخوردار نبود. کار ها معطل مانده بود.
این بود که نغمه و زمزمه اصلاحاتی پیش آمد و در زمان اقبال بود که خواستند حق رای به زنان بدهند و اصلاحات اراضی را راه بیندازند. حمید روحانی معتقد است که شاه به قدرت نظامی خویش متکی بود و هیچ نیازی به اصلاحات نمی دید. اما ظاهرا آمریکایی ها و مشاوران آمریکایی سازمان مدیریت و برنامه ریزی نظر دیگری داشتند.
در آمریکا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری برخلاف میل و پیش بینی محمدرضا پهلوی به پایان رسیده بود. کندی که بر دولت شاه ایران غلبه یافته و در شروع نیز ظاهرا نگاه چندان خوشایندی به رژیم پهلوی نداشت در آمریکا به قدرت رسید. در اواخر اسفند 1339 (مارس 1961) محمدرضا شاه نگران از بحران ایران و موضع دولت جدید آمریکا (کندی) نسبت به ایران، سپهبد تیمور بختیار را برای مذاکره به واشنگتن فرستاد.
او روز اول مارس در کاخ سفید با پرزیدنت کندی دیدار و نامه خصوصی شاه را به وی تسلیم کرد. کندی در پاسخ به پیغام محمدرضا شاه پیرامون واگذاری یاری های نظامی و اقتصادی وعده کرد درخواست شاه را مورد آنالیز و مطالعه قرار می دهد. همچنین آورل هریمن را برای مذاکره با شاه به تهران فرستاد.
در روز 17 مارس دین راسک، وزیر امورخارجه وقت آمریکا، گزارش ادوارد. ت. ویلز سفیر آمریکا در تهران را به کندی تسلیم کرد. در این گزارش گفته شده بود: شاه ایران نگران است که دولت جدید آمریکا از او حمایت نکند، ولی سفیر ما با تاکید به علائق دولت ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران، یادآور شده که واشنگتن به پشتیبانی محمدرضا پهلوی ادامه خواهد داد؛ لذا پایان در سال 1338ش/ 1959 محمدرضا پهلوی تحت فشار دولت آمریکا از منوچهر اقبال نخست وزیر وقت خواست که پیش نویس لایحه اصلاحات ارضی را برای مجلس آماده کند.
در اوایل سال 1339 نسخه اصلاح شده اصلاحات ارضی از تصویب مجلس که اکثریت آن را مالکان در اختیار داشتند، گذشت. به همین جهت قانون مزبور منافع مالکان را تامین کرد. هر مالک می توانست تا 400 هکتار زمین آبی یا 800 هکتار زمین دیم را برای خود نگاه دارد.
تصویب قانون اصلاحات ارضی در 20 دی ماه 1340 موجب همراهی و تشویق خبرگزاری ها و جراید غربی شد. به گونه ای که خبرگزاری یونایتدپرس در پانزدهم ژانویه 1962 گزارش داد که: دولت ایران اساسی ترین قدم را برای جلوگیری از شورش داخلی و به منظور مبارزه با کمونیسم در این کشور برداشت به این معنی که قانون انقلابی اصلاحات ارضی را از قوه به فعل درآورد.
از مقاله ای به قلم دکتر فیاض زاهد، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران
منبع: فرادیدپریها: پریها | مجله گردشگری، تور لحظه آخری، تور ارزان قیمت، سفرنامه گردشگری
آریا بلاگ: آریا بلاگ، آخرین اخبار و رویدادهای ایران و جهان