قلدری مجازی با روح ما چه می نماید؟
به گزارش پرسینا بلاگ، مدتی پیش در شبکه های اجتماعی ویدئوی کوتاهی از دختربچه ای سیاهپوست مورد توجه نهاده شد، مادر در حال بستن موهای دختربچه بود و دختر بچه در فکر فرو رفته بود و بعد با لحنی غمگین به مادرش گفت: من خیلی زشتم. و بعد آغاز به گریه کرد. تعیین بود دخترک پس از کشمکشی درونی و طولانی دیگر نتوانسته این زخم عظیم و عمیق را در قلب کوچک خود نگاه دارد. مادر آغاز به گفت وگو با دختربچه کرد و او را در آغوش گرفت.
ویدئو به سرعت در شبکه های اجتماعی پخش شد و افراد مختلف نظرات مشابهی روی ویدئو دادند، به نظر می آید جمله ساده دختربچه و اشک هایش را بسیاری تجربه نموده اند.
آیا جنسیت در این احساس مشترک مهم بود؟ خیر، افراد مختلف در سنین متفاوت در جمع هایشان زخمی روحی دریافت می کردند که نمی توانستند به کسی آن را نشان دهند و به سادگی هم درمان پذیر نبود.
نوجوانان و بچه ها هر روز در شبکه های اجتماعی با چنین زخم هایی روبرو می شوند و نظرات مختلفی درباره ظاهر و لباس و بدن و شخصیت شان از سمت جامعه دوستان یا افراد ناشناس می شنوند. اما چطور می توان این ماجرا را مدیریت کرد؟
عمق ماجرا
همان طور که در مطلب گذشته گفته شد، cyberbullying یا قلدری مجازی به هر نوع رفتار خشن و تهدیدآمیز و آزار و اذیت گفته می گردد که در بستر اینترنت برای فرد اتفاق بیفتد.
گاهی تفاوت ظاهری در یک نوجوان مانند چاقی و لاغری یا رنگ پوست، سطح مالی و حتی اعتقادات و فرهنگ جاری در خانواده یک نوجوان می تواند باعث گردد از سمت همسالان یا افراد حاضر در شبکه های اجتماعی مورد قلدری واقع گردد.
تردیدی وجود ندارد که آزار و اذیت اینترنتی آسیب زا است: طبق تحقیق که سال 2012 بین نوجوانان دبیرستانی در آمریکا انجام شد، یک سوم دانش آموزانی که به صورت آنلاین مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند، علائم افسردگی را گزارش کردند، این رقم در خصوص کسانی که آزار و اذیت آنلاین و آفلاین را با هم تجربه می کردند تقریبا به یک دوم افزایش یافته بود.
نوجوانان در روبروه با قلدری مجازی، ابتدا آن را شوخی یا رفتاری جذاب و بامزه تلقی می نمایند، در حالی که این مدل رفتارها که به شوخی تعبیر می نمایند، در بلند مدت پیامدهای جدی خواهدداشت.
یکی از دلایلی که باعث می گردد قلدری مجازی از قلدری واقعی بیشتر آسیب بزند این است که در فضای مجازی و اینترنت همیشه تعداد بی شماری از شاهدان نامرئی حضور دارند. یعنی مانند تجربه حقیقی نیست که فرد در کوچه ای تاریک توسط اراذل کتک بخورد، بلکه مانند این است که وسط حیاط مدرسه یا میدان شهر افرادی به او حمله نمایند و در این میان، افراد ناشناس دیگری که هیچ کدام از طرفین را نمی شناسند هم وارد عمل شوند و لگدی بزنند.
همچنین فناوری جدید دسترسی نوجوانان را افزایش داده و آنها قادر هستند اهداف خود را در هر مکان و زمان آزار بدهند. در شرایط حقیقی افراد باید این رفتارهای خشن را گزارش دهند، اما یک نوجوان چگونه می تواند حمله ای را گزارش کند که هیچ زخم جسمی برجای نگذاشته و توسط یک مهاجم بی نام و نشان رخ داده؟ آیا برای او، پیامد گفتن ماجرا به یک عظیمسال بیش از تحمل خود قلدری نیست؟
حقیقت تلخ و تکان دهنده اینجاست که والدین و معلمان میل به یاری و حمایت از کودک و نوجوان را دارند، اما بسیاری از آنها برای کنترل قلدری در دنیای دیجیتال مجهز نیستند. در واقع نه شناختی از قلدری مجازی دارند و نه راهی برای مقابله با آن بلدند.
قربانی کیست؟ مجرم کجاست؟
حدود چهارسال پیش سریالی براساس رمان معروفی به نام 13 دلیل برای ساخته شد که در آن به ماجرای خودکشی دختر نوجوانی می پرداخت. داستان پس از خودکشی دختر آغاز می شد و سراغ افرادی می رفت که از دیدگاه دختر در فروپاشی روحی او نقش داشتند.
در فصل های بعد، سریال پا را فراتر گذاشت و به سراغ افرادی رفت که در محیط حقیقی و مجازی کاری ترین ضربه ها را به دختر وارد نموده بودند و از عوامل اصلی خودکشی او بودند، در روایت داستان این افراد، متوجه می شدیم خود فرد آزاددهنده نیز قربانی است، قربانی سیستم، تربیت غلط و خانواده.
در سیر داستان ما با این مساله روبرو هستیم که شخصیت اصلی سعی دارد به تنهایی از پس این زخم ها بربیاید، در حالی که اگر والدین و معلمان دید دقیق تری نسبت به شرایط نوجوان داشتند و دقت بیشتری در احوال او می کردند می توانستند دختر را نجات دهند.
در حالت کلی اما باید دانست در یک سناریو آزار و اذیت اینترنتی تفکیک واضحی بین هدف و عامل نمی توان انجام داد، مانند شخصیت های همین سریال گاهی سخت است که قربانی را پیدا کنیم. در فضای مجازی ارتباط نزدیکی بین اهداف و عاملان وجود دارد.
در مطالعه ای که سال 2009 در کانادا انجام شد، نیمی از آزارگران اعتراف کردند خود نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند. بنابراین به هیچ وجه دور از نظر نیست که دو طرف یک ماجرای مزاحمت اینترنتی خود را قربانی بدانند.
چالش های مقابله با آزار
یکی از چالش های مقابله با این ماجرا این است که مفهوم آزار و اذیت اینترنتی اغلب بار معنایی پایینی برای نوجوانان دارد. بسیاری از فعالیت هایی که مزاحمت اینترنتی است مانند شایعه پراکنی یا حذف برخی از همسالان از گروه های محبت آمیز از نظر نوجوانان نوعی شوخی به حساب می آید.
دلایل مختلفی برای این نوع نگاه به قلدری مجازی وجود دارد، درواقع نوجوانان ترجیح می دهند کارشان در دسته قلدری قرار نگیرد و به عنوان یک شوخی تلقی گردد، چرا که در این مدل نگاه برای هر دو طرف شرایط ساده تر خواهدشد. مجرم لازم نیست که خود را به عنوان یک قلدر قلمداد کند و هدف لازم نیست که خود را به عنوان یک قربانی ببیند.
آزار و اذیت اینترنتی اغلب دور از نظر عظیمسالان اتفاق می افتد. بنابراین، شاهدان مزاحمت اینترنتی نقش بسیار مهمی دارند. پاسخ و رفتار شاهدان، چه در زمان وقوع آزار و چه پس از آن، می تواند تفاوت چشمگیری در تأثیر یک قلدری ایجاد کند.
تاثیر حضور شاهدان در یک ماجرای قلدری به قدری است که می تواند باعث گردد اتفاق خشن تر پیش رود. در تحقیقی که در سال 2008 توسط دانشگاه تورنتو انجام شد، از28 درصد دانشجویانی که مشاهده یک آزار اینترنتی را گزارش نموده بودند، تنها نیمی از آنها در برابر آزار و اذیت اینترنتی واکنش نشان داده اند و نیمی دیگر با آن همراه بودند.
با توجه به ارتباط نزدیک بین آزار و اذیت آنلاین و آفلاین، جای تعجب نیست که بسیاری از آزارهای آنلاین در چارچوب روابط شکل گیرد. دختران و پسران هر دو مرتکب خشونت در روابط آنلاین شده اند و با درصدی مساوی هدف آن قرار گرفته اند.
روابط عاطفی بین نوجوانان در بسیاری از قلدری های مجازی بستری است برای بروز این رفتارهایی مثل تهدید، تحقیر و باج گیری. اما عظیم ترین مسئله ای که این مدل قلدری در مقابل قلدری حقیقی دارد این است که نمی توان به صورت کامل فرد قلدر را دور کرد.
آگاهی از این جزئیات و عمق ماجرا و شناخت احساسات و خطرات پشت این رفتارها به ما یاری می نماید گام بعدی، یعنی حمایت از فرزندمان را جدی تر و محکم تر برداریم.
زهرا صالحی نیا - کارشناس سواد رسانه / ضمیمه چاردیواری روزنامه خبرنگاران
منبع: جام جم آنلاینپریها: پریها | مجله گردشگری، تور لحظه آخری، تور ارزان قیمت، سفرنامه گردشگری
آریا بلاگ: آریا بلاگ، آخرین اخبار و رویدادهای ایران و جهان