آیا ایران می تواند کشاورزی را تعطیل کند؟
به گزارش پرسینا بلاگ، خبرنگاران-محمد مهدی حاتمی؛ سایه بحران آب یک بار دیگر بر سر ایران افتاده و گویی بعد از 2 سالِ پر بارش، دوباره یادمان افتاده که ایران در سراسر تاریخ مدون خود، همیشه سرزمینی خشک و بی آب بوده است. این روزها، صحبت از جیره بندی آب به میان آمده و اینکه ممکن است ذخیره پشت سدها، در شهر هایی مانند اصفهان و یزد، تا آخر تابستان هم کفاف ندهند و آب شرب، حتی در مرکز هم به مرحله جیره بندی برسد.
شرایط بی مقدار وخیم است
به گزارش خبرنگاران، اما شرایط منابع آبی ایران در امسال واقعاً تا چه حد وخیم است؟ نخست اینکه وخامت بحران آب در ایران را می توان از دست کم دو منظر مختلف مورد آنالیز قرار داد. کارشناسانِ هیدرولوژی و محیط زیست می گویند بروز تنشِ آبی برای انسان، به این معنی است که محیط زیست پیش از این وارد شرایطی شده که از دریافتِ حق آبه [یا حقابه]خود محروم شده است.
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، در گزارشی که چندی پیش منتشر شده بود، تصویری از وخامت بحران آب در ایران به دست داده است. بر اساس این گزارش، در نیمی از منطقه ها شش گانه آبی در کشور، اندازه ذخایر آب پشت سد ها به شدت افت نموده و به سطوح نگران نماینده ای رسیده و این در حالی است که تنها 58 درصد از ذخایر سد های کشور پر شده است.
استان های اصفهان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، اردبیل، فارس مرکزی و خراسان رضوی تنها بعضی از استان های در معرض تنش آبی هستند که در این گزارش به آن ها اشاره شده است. به اسم نمونه، سد استقلال در استان هرمزگان، از مجموع حدود 116 میلیون متر مکعب ظرفیت خود، تنها 48 درصد آب گیری داشته و در قیاس با مدت مشابه سال 1399، حدود 51 درصد کاهش در ذخایر آبی را شاهد بوده است.
سد بسیار عظیم زاینده رود در استان اصفهان هم با وجود ظرفیت 333 میلیون متر مکعبی، تنها 27 درصد آب گیری داشته و این فاجعه در اندازه ذخایر این سد در حالی اتفاق افتاده که در مقایسه با فروردین ماه سال گذشته، افتی 32 درصدی در اندازه آب گیری را هم شاهد بوده است.
ما چگونه ایران را خشک کردیم؟
با این همه، پژوهش های مستقل در خارج از کشور، تصویری حتی به مراتب ترسناک تر، از شرایط بحران آب در ایران به دست می دهند. داده های یک مقاله علمی کاملا نو که در مجله معتبر و مشهور نیچر منتشر شده، نشان می دهد که ایران در بازه زمانی سال های 2002 تا 2015 میلادی، معادل 2 برابر مساحت دریاچه ارومیه در پرآب ترین حالت آن، از سفره های آب زیرزمینیِ کشور استحصال نموده است.
برآورد های علمی مورد اشاره در این مقاله نشان می دهند که از میان کشور های منطقه غرب آسیا، شرایط بحران آب در ایران، در زمره بدترین ها واقع شده است. داده های این مقاله حاکی از آن هستند که اندازه کاهش منابع آبی در حوضه های آبریز در ایران، در فاصله زمانی مورد اشاره، به حدود 74 کیلومتر مکعب می رسد.
هر کیلومتر مکعب آب، معادل 1 تریلیون لیتر آب است و 74 کیلومتر مکعب، معادل 74 تریلیون لیتر آب، عددی که 12 صفر دارد. این تقریبا معادل با 2 برابر حجم آبی است که در پرآب ترین شرایط، در دریاچه ارومیه وجود داشته است (حدود 46 کیلومتر مکعب در سال 1996 میلادی).
از آن سو، تقریبا تمامی حوضه های آبریز اصلی در ایران در بازه زمانی 14 ساله مورد مطالعه، کاهش حجم داشته اند، کاهش حجمی که بین 20 درصد تا 2 هزار و 600 درصد از منابع آبی این حوضه های آبریز را در بر می گیرد.
بالاترین افت در ذخایرِ آبی در حوضه آبریزِ کویر نمک اتفاق افتاده که حدود 26 درصد از جمعیت ایران را هم در خود جای داده است. ذخایرِ آب در این حوضه آبریز، در بازه 14 ساله مورد مطالعه، حدود 20 کیلومتر مکعب کاهش پیدا نموده اند.
این در حالی است که حوضه آبریزِ بختگان در استان فارس، که حدود 3.5 درصد از جمعیت ایران را بر می گیرد، با افت حدود 2 هزار و 600 درصدی، بیشترین درصدِ افت در ذخایرِ آبی را در این مدت تجربه نموده است. در مقابل، حوضه آبریزِ هراز-قره سو در شمال ایران، که حدود 4 درصد از جمعیت ایران را در بر می گیرد، کمترین اندازهِ کاهش در ذخایر آبی (معادل حدود 20 درصد) را تجربه نموده است.
راه چاره رادیکال: کشاورزی در ایران باید تعطیل گردد
اما آیا راه چارهی هم برای خروج از این شرایط متصور است؟ ساده ترین راه چاره، پیدا کردن منابع آبی نو است و ظاهراً مدیران دستگاه های مربوطه، کوشش دارند این راه چاره را امتحان نمایند. اما این راه چارهی است که قبلاً امتحان شده و نتیجه اش چیزی جز بحران کنونی نبوده است.
ساخت کارخانه های فولاد در دل بیابان و کاشت برنج در استان هایی نظیر استان اصفهان، آن هم به مدد تخلیه کردن سفره های آب زیرزمینی، نتیجه افکار و ایده هایی مشابه در دهه های گذشته بوده و اکنون هم، طرح های انتقال آب از خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، در دستور کار است. این در حالی است که کارشناسان نسبت به این طرح ها هم هشدار داده اند و اینکه عاقبتی به جز عاقبت کنونی، در انتظار این طرح ها هم نخواهد بود.
برای کاهش درد و رنج بحرانِ آب در ایران، اما گاهی راه چاره های رادیکال تری هم به فکر بعضی می رسد. همین چند هفته پیش، نایب رئیس انجمن مس ایران خواهان کنار گذاشتن کشاورزی در ایران و توسعه معادن کوچک، به اسم زمینه شغلی برای کشاورزان، در منطقه ها کمتر پیشرفته ایران شد.
کوروش شعبانی، با بیان این که منطق مالی این است که معادن جایگزین کشاورزی شوند گفته بود: ایران بین عرض جغرافیایی 25 تا 45 درجه واقع شده است و کشور کم آبی محسوب می گردد و ما در زمینه کشاورزی، به جهت مصرف بالای آب، مزیتی نداریم. به همین جهت، توسعه معادن کوچک در منطقه ها کم تر پیشرفته، می تواند علاوه بر اشتغال زایی، باعث صرفه جویی در مصرف آب گردد.
به گفته نایب رئیس انجمن مس ایران، با یک و نیم لیتر آب در ثانیه، امکان فعالیت معدن و اشتغال زایی در منطقه ها محروم فراهم می گردد و این در حالی است که از نظر تعداد، اکثریت معادن ایران کوچک مقیاس هستند و می توانند در این زمینه به کار گرفته شوند.
تعطیل کردن کشاورزی در ایران، بی نهایت سخت است
این، اما اولین باری نیست که پیشنهاد کنار گذاشتن کشاورزی در ایران مطرح می گردد. هوادارانِ این ایده می گویند ظرفیت های زیست محیطی ایران برای پاسخگویی به احتیاج غذایی یک جمعیت 85 میلیون نفری کافی نیست و اگر ما به همین رویه ادامه بدهیم، سال به سال شرایط نگران نماینده تری از ناحیه بحران آب گریبان ما را خواهد گرفت.
در زمان شروع به کار دولت یازدهم، زمزمه هایی برای تشویق کشاورزان به تغییر شغل به گوش می رسید و وقتی 95 درصد از مساحت دریاچه ارومیه به شوره زار بدل شد، دولت یارانه هایی به کشاورزان منطقه پرداخت کرد که کشت را موقتا کنار بگذارند تا سفره های آب زیرزمینی در حوضه آبریز ارومیه نفسی بکشند.
از طرفی، برای کشوری که بر اساسِ آمار های رسمی، دست کم 9 درصد از نیروی کارِ آن (حدود 2 میلیون و 500 هزار نفر) در بخش کشاورزی به فعالیت مشغول هستند، کنار گذاشتن کشاورزی یک شوک عادی نیست و می تواند بحران های اجتماعی در پی داشته باشد.
اما ممکن است راه چاره میانه ای هم وجود داشته باشد. بر این اساس، دولت سیزدهم باید صد ها هزار میلیارد تومان تسهیلات آبیاری قطره ای در اختیار کشاورزان منطقه ها مختلف کشور قرار دهد و صد ها هزار میلیارد تومان هم برای توسعه کشاورزی گلخانه ای هزینه کند.
کشت فراسرزمینی هم که اجرای آن حدود یک دهه پیش به فکر مدیران رسیده بود، قابلیت اجرایی دارد، اما پیش از آن، باید مسائل سیاست خارجی ایران حل شوند. هر چه باشد، به نظر می رسد فرصت تاخیر در زمینه سیاست های مرتبط با آب، برای ایران بسیار کاهش پیدا نموده است.
منبع: فرارو