کاناپه آینه ای ست از زندگی امروز ما، نمی توانم نسبت به اتفاقات اطرافم بی تفاوت باشم
به گزارش پرسینا بلاگ، خبرنگاران؛ ساناز مالی نیا، بعد از تجربه روزنامه نگاری در مطبوعات، دغدغه های اجتماعی اش را در قالب مجموعه داستانی تحت عنوان کاناپه از سوی نشر نی روانه بازار کتاب نموده است؛ مجموعه ای متشکل از 12 داستان کوتاه که به گفته خودش، هرکدام حاصل یک دغدغه اجتماعی است و از این منظر، موضوعات و اتفاق هایی که در قالب داستان گنجانده شده، برای هر مخاطبی آشنا و قابل درک خواهد بود.
او که حساسیت به مسائل اجتماعی را دست آورد دوران روزنامه نگاری خود می داند، می گوید: به عنوان کسی که دغدغه مسائل اجتماعی دارم و نمی توانم نسبت به اتفاقات اطرافم بی تفاوت باشم، داستان برایم برترین قالب و شیوه بیان درد و رنج زندگی انسان معاصر است...
در ادامه این گفت وگو را می خوانید:
مجموعه داستان کاناپه نخستین اثر داستانی شماست. ابتدا کمی درباره این کتاب و حال و هوایش بگویید.
کاناپه به عنوان اولین مجموعه داستان من در قالب کتاب که نشر محترم نی آن را منتشر نموده، محصول 20 سال دانش آموزی در محضر استادان مختلف است. البته هیچ کدام از داستان ها در هیچ کارگاه نویسندگی نوشته نشده اما برآیند تجربه و تحصیل و آموختن من طی 20 سال گذشته است.
با توجه به وجود کاناپه در 12 داستان این مجموعه و ارائه آن با معانی و کارنمودهای متفاوت، از دلایل انتخاب این وسیله بگویید و نسبت آن با فضاسازی و روایت داستان ها را کمی شرح دهید.
کاناپه در خانه ها و فضاهای مختلف کاربردهای متفاوتی دارد؛ اما معمولا ابتدایی ترین و اولین کاربرد آن نشستن، رها شدن، به سکون رسیدن و آرامش است؛ وسیله ای که در اغلب خانه ها و فضاهای مدرن امروزی وجود دارد. کاناپه در داستان های من یکی از شخصیت هاست. خودش نقش دارد. به فضاسازی یاری می نماید و در هر داستان با شکل و شمایل متفاوت حضور دارد و از تعریف مرسوم آن فاصله می گیرد. معمولاً غافلیم از نقشی که کاناپه در زندگی مان ایفا می نماید. اگر اسباب خانه دهن باز می کردند، چه تجربه ها و حرف هایی برای گفتن داشتند.
داستان های کاناپه، داستان های اجتماعی از چالش هایی است که انسان معاصر با آن روبرو است. این مساله چه جایگاهی در خلق این اثر ایفا نموده است؟
با توجه به سابقه روزنامه نگاری و نوشتن گزارش های اجتماعی در دهه 80، درگیری ذهنی من با مسائل اجتماعی عمیق و ریشه دار است. علاوه بر این به عنوان کسی که دغدغه مسائل اجتماعی دارم و نمی توانم نسبت به اتفاقات اطرافم بی تفاوت باشم، داستان برایم برترین قالب و شیوه بیان درد و رنج زندگی انسان معاصر است. انسانی که هرجای جهان زندگی کند، رنج بخشی از زندگی اش است.
اغلب منتقدان بر این باورند که نویسنده علاوه بر ارائه داستان، می تواند راوی مسائل اجتماعی و دغدغه های جامعه باشد. با توجه به درونمایه داستان های کاناپه، از دغدغه هایتان در نگارش این کتاب بگویید.
هر کدام از داستان های مجموعه کاناپه، آینه ای است از زندگی امروز ما. در هر داستان، از یک دغدغه اجتماعی نوشته ام که البته برای خواننده آشنا و قابل درک است. یا خودش آن را لمس نموده، یا از نزدیک دیده و شنیده است. هنر داستان، عمیق شدن درباره همین دغدغه هاست. اینکه اخباری که امروز در روزنامه می خوانیم فقط یک خبر نیست. داستانی پشتش است، آدم هایی درگیر آن هستند که اگر از آنها بدانیم، اگر در ماجرایشان عمیق بشویم، نگاهمان نسبت به آن اتفاق متفاوت می گردد. من برای عمیق شدن و فجایع اجتماعی را از زاویه دیگری تماشا، ابزار دیگری جز نوشتن داستان ندارم.
داستان های این مجموعه سرانجام های تلخی دارند، گویی نویسنده آینده ای تراژیک از انسان معاصر را به تصویر می کشد . تحلیل شما در این باره چیست؟
درباره آینده انسان معاصر چیزی نمی دانم. در داستان هایم پیشگویی ننموده ام. وعده و وعید هم نداده ام. واقعیت را عریان نوشته ام. منظورم واقعیت امروز است. تلخی و درد کشیدن انسان شرقی و غربی هم ندارد. آدمیزاد هر کجای کره خاکی که باشد می تواند موجود دردکشیده ای باشد. در هر داستان با شیوه متفاوتی از خشونت روبرویم که زن و مرد هم ندارد. این خشونت متعلق به فضای امروز ماست.
گفتید مجموعه داستان کاناپه محصول 20 سال دانش آموزی شماست، کمی درباره مدت زمان نگارش داستان های این مجموعه بگویید.
بااینکه داستان های کتاب به معنی واقعی کلمه کوتاه اند؛ اما نوشتن شان به کوتاهی خواندن شان نبوده است. خوانندگان حرفه ای کتاب و البته نویسندگان محترم خوب می دانند که داستان کوتاه نوشتن، وسواس و دقت فراوانی می خواهد که مسلماً وقت گیر است. خصوصاً وقتی قرار باشد در عین استقلال هر داستان، یک پیوستگی فکرشده ای هم در کل مجموعه برقرار باشد. انتخاب هر کلمه در داستان هایی به این کوتاهی، تمرین و فکر کردن می طلبد که به میزان کافی زمان بر است.
شما مهاجرت نموده و از سوی دیگر سابقه روزنامه نگاری را در پرونده کاری خود دارید. به نظر شما تجربه های شخصی در زندگی و حرفه تان، چه تاثیری در نوع نگاه شما به سوژه های داستانی تان داشته است؟
تجربه شخصی را نمی توانم در این مجموعه رکن بدانم؛ اما سابقه کار روزنامه نگاری و مهاجرت مسلماً در نوع نگاه من به حوادث بی تاثیر نبوده است. گرچه مهاجرت را هم می توانید ازجمله تجربه های شخصی قلمداد کنید؛ اما اینکه خودم موضوع داستانی را به شخصه تجربه نموده باشم تا بتوانم از آن بنویسم، نه. با این حال من هم مشاهده گر دقیق و هم مخاطب خوبی هستم. دقت نظر و خوب شنیدن مهم ترین تجربه من در نوشتن این مجموعه است.
برای مخاطبان تان چه خبری دارید؟ آیا کتاب دیگری در دست نگارش یا آماده انتشار دارید؟
بله. افتخار این را دارم که نشر نی به زودی داستان بلندم را روانه بازار کتاب کند که این داستان بلند به نام دست خدا؛ مارادونا در بستر زمانی سال 69 شمسی اتفاق می افتد. آخرین سال دهه شصت، وقتی که جنگ تمام شده بود؛ اما تبعاتش هنوز در جامعه وجود داشت. ماجرای داستان از دو زاویه دید مختلف روایت می گردد و فضای کتاب، بی شباهت به مجموعه کاناپه نیست. بعلاوه یک رمان آماده هم دارم که ویراستاری کارکشته و حرفه ای مشغول جلا دادن آن است.
مجموعه داستان کاناپه شامل 12 داستان کوتاه به نام های یک صدم ثانیه، زنی که نمی دانند کیست، نفر بیست وپنجم، معصوم، سینا، بوهیما، آدامس دارچینی، آبی زنگاری، شاسی بلند، جوجه زعفرانی، ترزا می و امشب شب مهتابه است که با سوژه های اجتماعی نوشته شده اند.
مجموعه داستان کاناپه نوشته ساناز مالی نیا، در 87 صفحه، به قیمت 35هزار تومان، در قطع و با جلد شومیز، از سوی نشر نی به چاپ رسیده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران