چرا من انقدر ناراحتم؟ 9 علت احتمالی که نباید آن را نادیده بگیرید

به گزارش پرسینا بلاگ، ابراز احساسات کار ساده ای نیست، چرا که همواره در جامعه مورد تشویق قرار نمی گیرد. بسیاری از مردم احساساتی را با خودشان حمل می نمایند و هر روز از خودشان می پرسند: چرا انقدر ناراحت هستم؟ همواره می ترسیم برچسبی به ما زده گردد و این ننگ، باعث می گردد در خصوص افسردگی، رنج ها، غم و اندوهمان حرفی به دیگران نزنیم. ما نمی خواهیم در نگاه دیگران ضعیف به نظر برسیم و احتمال زیاد احساساتمان را نادیده می گیریم و در نهایت سرکوبشان می کنیم. این نگاه به احساسات ممکن است در نهایت منجر به افسردگی ما گردد.

چرا من انقدر ناراحتم؟ 9 علت احتمالی که نباید آن را نادیده بگیرید

تفاوت غم و افسردگی

افسردگی ممکن است منجر به بی حسی، اندوه شدید و سنگین گردد که نمی توانیم به راحتی با آن مقابله کنیم. ممکن است شما از همه مهارت های خود برای گذر از غم و اندوه بهره ببرید ولی در افسردگی ناتوان هستید تا خودتان به تنهایی مسئله را حل کنید.

به طور معمول، غم و اندوه زودگذر هستند و اتفاقی باعث آن می گردد. می آید و می رود، در حالی که افسردگی برای مدت طولانی با ما می ماند و شاید هفته ها و ماه ها طول بکشد. درست در جایی که حس می کنیم در حفره ای هستیم و ترس درخواست داشتن یاری از دیگران داریم.

احساساتی که در غم و اندوه می چشیم

وقتی غمگین و اندوهگین هستیم، ممکن است دچار سردرگمی شوید: از اینجا کجا بروم؟ بعدش چه؟ چه چیزی ارزش دارد که انجامش دهم؟ وقتی احساس ناراحتی می کنیم، احساس تنهایی هم به ما غلبه می نماید. احساس گم شدن می کنید. اینها احساسات مشترکی هستند که بین غم و افسردگی مشترک هستند. اما مدت زمان غم طولی نمی کشد و به درازا نمی کشد. برای یاری به حال و روز افسردگی بهتر است از متخصص یاری بگیرید.

اما 9 دلیل احتمالی برای غم و اندوه وجود دارد که نباید آن را نادیده بگیریم:

1. عدم وجود پشتیبان: زمانی که ما احساس می کنیم باید قهرمان خودمان باشیم و باید از دیگران مراقبت کنیم. وقتی چنین شرایطی وجود داشته باشد، غم و اندوه ما زیاد می گردد. در این حالت افرادی را پیدا کنید که به آن ها اعتماد دارید. در این دوره می توانید با اتکا به خانواده و دوستان، احساس کنید تنها نیستید. احساس غم و اندوه یک ضعف نیست و دیگران می توانند به شما یاری نمایند.

2. عدم توانایی برقراری ارتباط برای احتیاجهای خود: غم و اندوه یک روزه به وجود نمی آید. ما انتظار داریم دیگران ذهن ما را بخوانند. ما به دیگران فرصت نمی دهیم که با مای واقعی آشنا شوند. زیرا ما از رد شدن می ترسیم. برای برقراری این ارتباط، لیستی از ارزش ها و اهداف خود بنویسید. سپس از دیگران یاری بخواهید. بگذارید دیگران لیست شما را ببینند و انتخاب نمایند که چگونه می توانند به شما یاری نمایند.

3. از دست دادن هویت: هویت ما زمانی که می خواهیم مردم در خصوص ما فکر نمایند، پیچیده می گردد. به جای مخفی شدن در غم و اندوه، احساسات خود را به اشتراک بگذارید. وقتی ماسک می زنید، نمی توانید معتبر باشید و در این حالت احتیاجهای زندگی خودتان را برآورده نمی کنید. در این حالت شما یخ می زنید و نسبت به رنج دیگران بی حس می شوید و خود را در انزوا قرار می دهید. این ماسک به نحوی است که دیگران را از درد شما دور کند اما در دراز مدت کارایی ندارد و این ماسک شکسته خواهد شد. تظاهر کردن به بسیاری از چیزها شما را از هویت واقعی خودتان دور می نماید.

4. سختی: مردم برای همه چیز راهکار هایی دارند. عظیم ترین پاسخی که می توانید به خوتان بدهید این است که به غم و اندیشه خودتان احترام بگذارید و نگذارید تحت کنترل و سلطه آن درآیید. شما از سختی ها درس می گیرید. برای تحمل درد و رنج، خودتان را حفظ کنید و بهبود بخشید. با خودتان مهربان باشید که بهترین راه برطرف غم و اندوه است.

5. مصاحبهی درونی منفی: شما ارزش همه چیز را دارید. متاسفانه در حالت غم و اندوه، شما فکر می کنید که کم ارزش هستید. اما زمانی که آغاز به داشتن دیدگاه مثبت نسبت به خودتان می کنید، شما خودتان را شایسته و مثبت تر می بینید. احساس می کنید که شایسته شاد بودن هستید.

در این زمینه بخوانید:

17 کاری که هرگز نباید در مصاحبه با دیگران انجام دهید

استرس دارید؟ 6 راه برای سالم ماندن در زمان استرس

6. احساس عدم توانایی: در حالاتی که غمگین هستید و بحران زده، احساس کمبود نیرو می کنید. شما تجربه های ناعادلانه ای داشتید. هیچ سیستم حمایتی نداشتید. در شرایطی که مسائل زیادی به شما حمله ور شده اند، احساس ناتوانی می کنید و یکی از دلایل ناراحتی و اندوه شما همین شرایط است.

7. عدم تمرکز: شما ممکن است زندگی خوبی داشته باشید اما نمی دانید راه بعدی شما چیست. تا حدی سرگردان می شوید که تمرکز خود را از دست می دهید و خودتان را در آینه نمی شناسید. راه چاره جدی در این شرایط این است که انتخاب کنید. طرز فکر شما همه چیزی است که اهمیت دارد. دوباره در این نقطه هم متخصصان مصاحبهی درونی مثبت را پیشنهاد می دهند که تمرکز شما را بیشتر می نماید.

الیزابت اسکات: اگر مصاحبهی منفی درونی دارید، احتمالاً سطح استرس بالاتر و عزت نفس پایین تری دارید.

8. سرکوب احساسات در خصوص تغییر در خود: فقر، درد و بی عدالتی؛ مسائلی که خارج از توان شخصی ما هستند و ممکن است احساس کنیم که ما در شرایط فعلی نمی توانیم کاری کنیم. اما باید کوشش کنیم. می توانید بجنگید یا متوقف شوید. به جای سرزنش، ببینید چه کاری می توانید انجام دهید. همه چیز فوراً تغییر نخواهد کرد اما می توانیم تغییر ایجاد کنیم.

9. افسردگی: اگر این احساسات که در خصوص آن نوشتیم شما را رها نمی نماید، دروناً با خودتان درگیرید، احساس غیرمفیدی دارید و شرایطی دارید که در خصوص آن شرح دادیم گریبان شما را گرفته است، ممکن است دلیل آن افسردگی باشد. غم و اندوه ماندگار و احساس پوچ و خالی داشتن، نشانگر افسردگی است. آمادگی داشته باشید و نزد متخصص بروید و به خودتان برای درمان زمان بدهید.

سخن آخر

اطرافیان همواره فرد در بحران را به سادگی تشخیص نمی دهند. آن ها مصاحبهی درونی شما را نمی بینند. صحبت های منفی شما را نمی شنوند ولی شما را دوست دارند. غالب افراد وقتی صحبت از غم و اندوه است، سکوت می نمایند. شما تنها نیستید و بدانید تا به افسردگی مبتلا نشده اید و برای یاری به اقدامات اضافی احتیاج ندارید، در خصوص آن با دوستان و خانواده خودتان حرف بزنید.

منبع: lifehack

سفر به دور زمین: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور ارزان، تور لحظه آخری، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

مجله سرگرمی: پرسینا بلاگ، سیستم مدیریت محتوا پرسینا

منبع: ایرنا زندگی
انتشار: 23 مرداد 1400 بروزرسانی: 23 مرداد 1400 گردآورنده: persinablog.ir شناسه مطلب: 5989

به "چرا من انقدر ناراحتم؟ 9 علت احتمالی که نباید آن را نادیده بگیرید" امتیاز دهید

1 کاربر به "چرا من انقدر ناراحتم؟ 9 علت احتمالی که نباید آن را نادیده بگیرید" امتیاز داده است | 1 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا من انقدر ناراحتم؟ 9 علت احتمالی که نباید آن را نادیده بگیرید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید